کتابی که دارم می‌خونم مثل خودمه. داستان یه خطی داره: مرده به نامزدش که دوسش داشته نامه مینویسه اما رفته رفته به خاطر محیطی که درش هست و فاصله احساسش عوض میشه و دردی که به جونش نشسته باعث میشه علاقه ای وجود نداشته باشه و نامه هاش از عاشقانه بودن در میاد و به یه متن سنگین و فلسفی در باب معنای زندگی تبدیل میشه. ولی یه جوری شاخ و برگش داده که نمیفهمم. یه داستان دیگه ی کتاب یه جوری شخضیت ها رو میپیچونه به هم که من نمیفهمم این آدمه یا اون حیوونه‌س که ازش گفته و چند بار میخونمش. چند بار میخونمش. چند بار میخونمش تا حداقل یه ذره بفهممش.

کتابی که دارم میخونم، مثل خودمه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

backlinkdark حوزه علمیه جاجرم کارآفرینی وطرح توجیهی مشاوره روانشناسي آموزش برنامه نويسي نگین جنوب موسسه علمی - فرهنگی شهید احدی Maxine